جلسه اول کلاس تنبور رو رفتم. تنبور رو برای اولین بار گرفتم دستم. دوسش داشتم... میخوام باهاش بمونم... بشه مونسم... انیسم... عشقم
و استاد چقدر آروم و مهربان و عزیز است. کاملا دوست داشتنی. آرووووم، با اون نگاه خنثی اما نافذ، دستای گوشتی و تپل. تو یک ربع بهم درس داد بعد 45 دقیقه تو یه اتاق نشستم و تمرین کردم.