زندگی‌ را بنواز!
زندگی‌ را بنواز!

زندگی‌ را بنواز!

تلقین مثبت

یکهو شرایط  به‌طرز شگفت آوری عوض میشه! همه چیز عالی میشه! من با یه سیتیزن ازدواج میکنم و میرم!

یا یه ازدواج خوب در همین طرف! همه چیز تاپ! مالی - عاطفی - ... - فکری.... خوب اون آدم کجاست؟

ای اتفاق خوب یکهو! بیا!  بیا!

خدایا اگر هستی بگو چیکار کنم؟ چرا انقدر زندگیم تلخه!؟ چرا این تنهایی چسبیده به من؟

-----------------------------

و خدا جوابم رو داد. اینکه با کتاب‌های خوبی مثل شفای زندگی آشنا شدم، برای در حکم یه نشانه است، در حکم یک راهنمایی امیدبخش! (15 اسفند)

هذیان

پس کجان اون روابط پرشور و حال...؟ پس کجان اون عشق و عاشقی‌ها...؟ عشق من کجایی...؟ دارم پیر میشم عشقم... بیا و بذار با هم  عشق رو تجربه کنیم... همش با خودم میگم دیگه بسه... میگم همه چیز و همه کس رو میذارم کنار... میرم سراغ کار... کار و کار... میخونم مینویسم... مینویسمش... خستم... اون وسط گیجم... گیج میزنم... قرار بود فقط کار باشه و اون تحقیق... حوصله ندارم.... دوست قدیمی حالمو خوب میکرد... آره فقط اون! دیگه هیچ کس.... دیشب فکر میکردم حالا که همه چندشن... اونی هم که چندش نیست مال من نیست... شاید باید واقعا تعطیل کنم...