گاهی در مواجهه با پوسته یا به عبارتی لایه بیرونی وجود آدمها، مجذوب آنها میشویم, اما بعد از آنکه پوسته شکافته میشود، جذابیت نخست از بین میرود. گاهی هم پوسته را میبینیم و مجذوب میشویم، اما امکان شکافتن پوسته و واکاوی کردن وجود محبوب را نداریم؛ اینجاست که متوقف میشویم و شاید مدتها مجذوب پوسته شناختهنشده باقی بمانیم. واقعیت این است که هر گاه پوسته شکافته شود، جذبه از بین میرود و عقلانیت و منطق حکمفرما میشود. آنگاه میتوانیم تصمیم بگیریم که بمانیم و رابطه را بسازیم یا از او عبور کنیم.
پس اگر مجذوب پوسته افراد شدیم و راهی برای شکافتن پوسته نداشتیم، منطق حکم میکند که عبور کنیم و مسحور جذبه شدتیافتهی ناشی از منع نشویم.
با استاد تماس گرفتم و گفتم مقاله پذیرش گرفته و خیلی سریع گفت هزینه رو پرداخت میکنه. خوشحال شدم. امیدوارم زودتر پرداخت کنه.
الان مشغول آماده کردن چکیده مبسوط شدم. خیلی سخت نبود. البته به انگلیسی برگردوندنش مونده...
*
خوبه که هر روز دغدغه کار دارم. اگر آرامش داشتم و کارهام به موقع و رو روال بود خیلی بهتر میشد.
به هر حال باید کار کرد. نمیشه که بی کار موند. اما این فشار و اجبار به انجام کار در وقت محدود منو میکشه! هرچند وقتی هم که فرصت دارم و آرامش برقراره کار نمی کنم! ـخه چرا من اینجوریم؟