زندگی‌ را بنواز!
زندگی‌ را بنواز!

زندگی‌ را بنواز!

مقاله رو شروع کردم هورااا

من موفق شدم! هورااااااااا

بالاخره مقاله رو شروع کردم! دو صفحه هم نوشتم. و فهمیدم که جای کار داره و باید برم کتابخونه!

ولی همین که بالاخره شروع کردم خوشحالم

باید 30 صفحه بنویسم. اگر بخوام تا پنج‌شنبه تموم بشه یعنی سه روز وقت دارم و باید روزی 2300 کلمه بنویسم که در نهایت بشه 7500 کلمه. یعنی روزی 7 صفحه. اگر برم کتابخونه و متمرکز بشینم بنویسم این کار شدنی است! 

برم بخوابم که فردا زود بیدار شم که 2300 کلمه در انتظار آفرینش من هستند.

خانه جدید

جمعه بالاخره جابجا شدم. خانه جدید را شدیدا دوست دارم. الحق که چقدر جابجایی سخت است.همه چیز این خانه را دوست دارم. هنوز کتاب ها و کابینت های اشپزخانه مرتب نشده است.

در روزهای اخیر،  ز درخواستی داد و رد کردم  و اندکی اصرارش و نوع برخوردش مکدرم کرد. 

در روابطم احساس قدرت میکنم، یک وضعیت به تخمم ثابت در من به وجود آمده. دوست داشتن‌ها و دوست‌نداشتن‌هام خیلی ساده شده. به جایی رسیدم که واقعا با خودم خوشحالم.

آخرین پولهایی که گرفتم، 150 تومن در تاریخ 18/2/95 و 40 تومن در تاریخ 21/3/95 . اینها آخرین پولها خواهند بود و از این به بعد خودم کسب درامد خواهم کرد.