انسان آزاد نیست! چه کسی گفته است انسان آزاد است؟ حتی این میلهای عجیب و غریب من هم آزادیام را سلب میکنند. میل به دیده شدن، میل به خوانده شدن، میل به مورد توجه واقع شدن، میل به دوست داشته شدن، ... همه اینها آزادی مرا سلب میکنند. پس من در کجا و در کدام جهان میتوانم خودم باشم؟ کجا میتوانم در هر لحظه خود واقعیام را زندگی کنم؟ تازه آن امیال و خواستهها رویهی نرم و لطیف ماجراست! وقتی از پوسته خودت بیرون بیای و در جهان خارج قدم بگذاری میبینی که عجب زندانی است! همه برای باید و نباید میگذارند از دولت گرفته تا خانواده و اقوام!
در آزاد نبودن انسان همین بس که دیگران برای بودنش تصمیم میگیرند و حتی برایش اسم میگذارند! اسمی که تا آخر عمر باید با خود به یدک بکشد! بیچاره آن ایرانیای که بخواهد اسمش را عوض کند!
اما من باید آزاد باشم! من باید آزادی را تجربه کنم! من باید خودم برای سبک زندگیام تصمیم بگیرم!