چقدر بعضی آدما منفیاند! در نگاه اول اصلا نمیتونی متوجه بشی! همه چیز پشت یه لبخند و رفتار محبت آمیز مخفی میشه. اما هر چه بیشتر پیش بری میبینی انگار دیگه حالت خوب نیست. انگار دیگه اون آدم حالتو خوب نمیکنه. نه تنها خوب نمیکنه بلکه بد میکنه. احساس فشار میکنی. احساس خفگی میکنی...
وقتی دیدمش یاد اون آدم سراسر سیاه و منفی افتادم. با اون عینک با فریم سیاه هر چند چهرش دوستداشتنیتر میشد اما دقیقا شبیه اون میشد با همون آرامش تصنعی. و بعد دیدم با همون عصبیتی که زیر نقاب آرومش مخفی میکنه.
عجب داستانی شده، داستان روابط! داستان خروج از تنهایی! چه تندبادهایی میاد!
محض رضای خدا یکم خوب باشید! یکم دنیا رو زیبا کنید!
دوری میکنم از همه منفیها! از همه انسانهای منفی که دنیا را زشت میکنند. نمیخواهم حتا یک دقیقه برای آنها وقت بگذارم. نمیخواهم حتا یک دقیقه به آنها فکر کنم.