گاهی در مواجهه با پوسته یا به عبارتی لایه بیرونی وجود آدمها، مجذوب آنها میشویم, اما بعد از آنکه پوسته شکافته میشود، جذابیت نخست از بین میرود. گاهی هم پوسته را میبینیم و مجذوب میشویم، اما امکان شکافتن پوسته و واکاوی کردن وجود محبوب را نداریم؛ اینجاست که متوقف میشویم و شاید مدتها مجذوب پوسته شناختهنشده باقی بمانیم. واقعیت این است که هر گاه پوسته شکافته شود، جذبه از بین میرود و عقلانیت و منطق حکمفرما میشود. آنگاه میتوانیم تصمیم بگیریم که بمانیم و رابطه را بسازیم یا از او عبور کنیم.
پس اگر مجذوب پوسته افراد شدیم و راهی برای شکافتن پوسته نداشتیم، منطق حکم میکند که عبور کنیم و مسحور جذبه شدتیافتهی ناشی از منع نشویم.
:
بچه ننه ها و تمدن آخرالزمانی
۳۷- پس از سپری شدن عمر عسل زندگی همه امیدها به فرزندان معطوف می گردد تا فرزند مظهر حق وجود و حیات جاوید زن و شوهر گردد و لذا نبردی هولناک بر سر تصاحب فرزند آغاز می شود که تا دم مرگ ادامه می یابد و این تلاش نهایتا موجب فرار فرزند از قلمرو خانواده می شود که اگر نشود حاصل کار یک بچه غول و بچه ننه است زیرا در نبرد بین تصاحب فرزند بعنوان مظهر جاودانگی، این زن است که پیروز می شود.
۳۸- ...
۳۹- این بچه ننه اگر پسر باشد به لحاظ شخصیتی موجودی هیچ و پوچ و بی اراده و مفعول است و ابتلای به همجنس گرایی برای او امری نقد است. او اگر ازدواج کند زنش را مادرش می خواهد و از خود جز مادریت نمی طلبد. و این اساس پیدایش خانواده آخرالزمانی و تباه شده است. قرآن کریم نیز خطاب به همین بچه ننه هاست که آیه ظهار را بیان نموده است که:ای مردان، زنان خود را مادرتان قرار ندهید!
۴۰- ولی این بچه ننه اگر دختر باشد موجودی هیچ و پوچ و شقی و کینه توز و قلدر می شود و مستکبر! زیرا دختر ذاتاًکانون اراده به پرستیده شدن است پس مادرش قادر نیست که دختر خود را پرستنده خودش سازد. پس چنین دختری از هر جه مادر و مادریت نفرت پیدا می کند زیرا عمری با مادری زیسته که می خواسته او را بنده و پرستنده خود سازد. چنین دختر بچه ننه ای چون شوهر کند از شوهرش هم یک پرستنده کور و کر می خواهد. پس این دختر بچه ننه طبعا یک پسر بچه ننه را همسر ایده آلش می یابد پسری که او زا همچون مادرش می پرستد و نه همچون زنش! و این هسته خانواده های آخرالزمانی است.
از کتاب"آخرالزمان خانواده-تمدن بچه ننه"استاد علی اکبر خانجانی ص ۷