زندگی‌ را بنواز!
زندگی‌ را بنواز!

زندگی‌ را بنواز!

هذیان

پس کجان اون روابط پرشور و حال...؟ پس کجان اون عشق و عاشقی‌ها...؟ عشق من کجایی...؟ دارم پیر میشم عشقم... بیا و بذار با هم  عشق رو تجربه کنیم... همش با خودم میگم دیگه بسه... میگم همه چیز و همه کس رو میذارم کنار... میرم سراغ کار... کار و کار... میخونم مینویسم... مینویسمش... خستم... اون وسط گیجم... گیج میزنم... قرار بود فقط کار باشه و اون تحقیق... حوصله ندارم.... دوست قدیمی حالمو خوب میکرد... آره فقط اون! دیگه هیچ کس.... دیشب فکر میکردم حالا که همه چندشن... اونی هم که چندش نیست مال من نیست... شاید باید واقعا تعطیل کنم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد